انواع خود ویرانگری و راه های مقابله با آن
عباراتی مانند تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی، این کار بیش از حد دشوار است و اگر شروع کنی احتمالا در نهایت شکست خواهی خورد گویی از دهان فردی ظالم و خشن بیرون میآیند که تصمیم گرفته است اعتماد به نفس شما را نابود کند. متأسفانه در بیشتر موارد آن فرد ظالم خود شما هستید.
آدم اینها را که میشنود، فکر میکند با یک آدم بیرحم و سنگدل طرف است که مأموریت زندگیاش به خاک و خون کشیدن اعتماد به نفس مردم است. اما نکتهی دردناک اینجاست که اغلب اوقات، آن آدم سنگدل کسی نیست جز خود ما و تفنگی که نشانه گرفتهایم هم به طرف شخصیت خودمان است.
من و شما، همگی تجربهی گفتوگوهای درونیِ منفی با خودمان را داریم. اگر این مستکبرِ منفیبافِ وجودمان عادت کند هر دقیقه قیافهی زشتش را نشانمان بدهد، عاقبتِ مای بختبرگشته میشود خودویرانگری و بعد دیگر نه میتوانیم به هدفهایمان برسیم و نه به حقیقت پیوستن آرزوهایمان را به چشم خواهیم دید.
اعصابخردکنترین بخش قضیه این است که خیلی وقتها اصلا خودمان متوجه نیستیم که چه بلایی داریم سر خودمان میآوریم. در عوض به خودمان میگوییم که اگر به موفقیت نرسیدیم، لابد به خاطر بیکفایتی خودمان بوده. به این ترتیب دست در دست منفیبافِ وجودمان میدهیم، هرچه او گفته را تأیید میکنیم و سرانجام در یک دورِ باطلِ خودویرانگری گیر میافتیم که شاید بیرون آمدن از آن هم به این راحتیها میسر نشود.
خوشبختانه، خودویرانگری یک علامت واضح دارد که فوری حضورش را لو میدهد: وقتی یک فرد خودویرانگر در تلاش است به هدفی برسد، یکدفعه بدون هیچ دلیل منطقی ترمز را میکشد و متوقف میشود. مهارت انجام کارهای لازم را دارد، قدرت آن را دارد و مشتاق رسیدن به آن هدف هم هست؛ اما یک چیزی جلویش را گرفته و نمیگذارد پیش برود.
اگر کاری هست که به نظر خودتان باید بتوانید انجامش بدهید اما احساس میکنید قدرتش را ندارید، خودویرانگری دارد خودش را نشان میدهد. اگر احساس میکنید نباید کار بخصوصی را انجام بدهید اما در درون خود خوب میدانید که به آن علاقهمندید یا اینکه لازم است انجامش بدهید، بدانید که خودویرانگری دارد موذیانه به شما پوزخند میزند.1
ویژگی های مشترک افراد خود ویرانگر
عقب انداختن کارها
می دانید که باید کاری را انجام دهید ولی بارها و بارها آن را به تعویق می اندازید.پروژه ها را آغاز می کنید اما هرگز آنها را به سرانجام نمی رسانید.
احساس بی انگیزگی یا ناتوانی در پیشروی دارید، حتی هنگامی که فرصت های هیجان انگیز بسیاری پیش روی شما وجود دارد.
رؤیاهای برآورده نشده
رؤیای انجام کاری را دارید ولی هرگز در جهت آن اقدامی نکرده اید.
نگرانی
نگرانی شدید در مورد کارهایی که واقعا چندان مهم نیستند.ترس از شکست، ترس از اینکه دیگران نظرشان نسبت به شما عوض شود.
نگرانی از اینکه اگر موفق شوید دوستان تان دیگر شما را دوست نداشته باشند.
شک کردن به خود و توانایی های خود در حالی که در درون می دانید که بسیار توانمند هستید.
احساس استرس و اضطراب و شاید ابتلا به نوعی افسردگی غیرقابل توجیه یا حمله های عصبی هنگامی که تصمیم دارید به چیزی که برای شما مهم است دست یابید.
خشم
اتخاذ رویکرد تهاجمی به جای رویکرد دوستانه در تعاملات و پافشاری به ادامه این روند.خراب کردن روابط با دیگران (خانواده، دوستان و همکاران) به دلیل خشم، بیزاری یا حسادت.
احساس بی عرضگی
اغراق کردن در مورد دستاوردهای سایرین و ناچیز دانستن دستاوردهای خود.نقدهای ناعادلانه و نادرست به خود.
اجازه می دهید دیگران از شما انتقاد یا شما را تحقیر کنند.
اگر می خواهید در شغل خود موفق شوید، ضروری است جلوی رفتارهای خودویرانگر خود را بگیرید، صرف نظر از اینکه کدام یک از رفتارهای فوق باشد. اگر به منفی بافی در مورد خود ادامه بدهید، عزت نفس و اعتماد به نفس شما دستخوش بحران می شود و هر بار که تلاش شما به شکست بینجامد، شما به خودتان «اثبات» می کنید که نمی توانید و نباید کارهایی را که دوست دارید انجام دهید.
همین طور که در این مسیر نزولی پیش می روید، بیشتر و بیشتر خسته و درمانده و از خودتان عصبانی و ناامید می شوید. این احساسات شما را در دام خود گرفتار می کنند و از انجام هر کاری که برای رهایی از این دام لازم است انجام دهید باز می مانید.2
شکستن چرخهی خودویرانگری
رفتارهای خودویرانگر خود را بشناسید
بیایید با چند سؤال شروع کنیم. جواب این سؤالها را پیدا کنید، آنها شما را به سوی رفتارهای خودویرانگرتان راهنمایی خواهند کرد.چه اهدافی هست که مدتهاست برای خود دارید، اما هرگز موفق نشدهاید به آنها برسید؟
چه حیطه، کار یا موضوعی هست که مرتبا در آن بدون هیچ دلیل مشخصی شکست میخورید؟
آیا حیطهی بخصوصی هست که متوجه شده باشید دارید کارهای مرتبط به آن را مدام به تعویق میاندازید و تصمیم گیری را به بعد موکول میکنید؟
آیا کاری هست که فکر میکنید باید دوست داشته باشید انجامش بدهید، اما اصلا برایش انگیزه نداشته باشید؟
آیا بیدلیل عصبی یا خشمگین میشوید و این موضوع بر روابط شما با دیگران تأثیر گذاشته است؟
آیا موضوع یا حیطهی بخصوصی هست که دیگران (مثلا رئیستان) مدام به خاطر آن از دست شما ناراضی باشند؟
آیا کار بخصوصی در زندگیتان هست که چون میدانید توانایی انجامش را دارید (یا میتوانید بهتر انجامش بدهید)، روی اعصابتان باشد و باعث نارضایتی شما بشود؟
با پرسیدن این سؤالات از خودتان میتوانید آن موقعیتهای احتمالی را که در آنها به خودویرانگری میپردازید کشف کنید.
افکار منفی خود را تحت نظر بگیرید
وقتی در موقعیتهای بالا قرار میگیرید، به خودتان چه حرفهایی میزنید؟ در آن زمانها، چه عقیدهای در مورد خودتان دارید؟ یک قلم و کاغذ بردارید و تمام افکار منفی خود را بنویسید؛ هرچقدر هم که به نظر احمقانه و غیرواقعی باشند!
نکته
بهترین زمان برای انجام این کار درست همان وقتی است که دارید خودویرانگری میکنید. حواستان باشد تا هروقت چنین رفتارهایی داشتید، جریان سیال ذهنتان را زیر نظر بگیرید و هر حرف منفی و مخربی را که به خود میگویید یادداشت کنید.همچنین میتوانید به آخرین باری که در چنین موقعیتهایی بودید فکر کنید و ببینید آن موقع چه افکاری داشتید. یک راه دیگر هم این است که از تصورتان کمک بگیرید. خود را در یکی از موقعیتهای خودویرانگر تجسم کنید، طوری که کاملا در حس و حال آن موقعیت قرار بگیرید. بعد ببینید چه افکار خودکاری به ذهنتان میآید؟
افکار خودویرانگر را به چالش بکشید
وقتی افکار منفی خود را شناختید و رفتارهای خودویرانگرتان را پیدا کردید، زمان نبرد فرا میرسد! در مورد تکتکشان خوب فکر کنید، درون خود را بکاوید، ببینید چه جوابی برای سؤالات زیر پیدا میکنید؟چه باور بنیادیتری پشت این افکار خودویرانگر هست؟
آیا این باورها منطقی و عقلانیاند؟ چه مدرکی برایشان دارید؟
آیا این خاطرهی تلاشهای نافرجامتان در گذشته است که نمیگذارد تغییرهای مثبت در زندگیتان ایجاد کنید؟
ایجاد رفتارهای جدید برای حمایت از خود
حالا که باورهای پشت رفتارهای خودویرانگرتان را شناختید و غیرمنطقی و بیاساس بودنشان را متوجه شدید، میتوانید افزایش اعتماد به نفس خود را شروع کنید.در این مرحله، سؤالهای دیگری داریم که باید از خود بپرسید:
چه جملات مثبت، حمایتگرانه و دلگرمکنندهای میتوانید به خودتان بگویید؟
چه گزینههایی پیش رویتان هست؟ چه راههای متعددی برای رسیدن به هدفتان وجود دارد؟
آیا میتوانید با تعیین اهداف کوچکتر و رسیدن به آنها، قدم به قدم به هدفهای بزرگی که در گذشته نرسیدهاید، دست پیدا کنید؟ آیا ممکن است این کار اعتماد بهنفستان را بالا ببرد؟
وقتش است که جهت باورهای منفیتان را تغییر بدهید و آنها را به مسیر درست بکشانید. فکر میکنید باور درست، منطقی و مثبتی که باید داشته باشید کدام است؟ جایگزین رفتارهای خودویرانگرتان چه میتواند باشد؟ وقتی این باورها و رفتارهای جدید دست در دست مهارتها و تواناییهایتان بدهند، آن زمان وضعیت هیجانی، روانی و بدنی مناسب را خواهید داشت تا هر کاری که نیت کنید انجام بدهید.3
پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.saednews.com
3.www.ghatreh.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}